قبله آیات
افق را شکافتند و از میانه آن خانه ای چارگوش بر زمین نهادند.
هر که را در سینه، قلبی موحّد بود، روی بدین سوی داشت
و این خانه از همیشه تا همیشه، قبله قلب های چون آیینه بود.
این خانه، چون صاحب خود، تنها بود و خالی تا اینکه جبرائیــل
و سه همراه او، گهـواره ای را در گوشـه ای از آن بـه
آواز درآوردنـد و بعـد نـوری و مادری و فرزندی.
از این پس، کعبه زادگاه نوری است که پرتوی از آن
هزار خورشید را به محاق می بَرَد.
تفرّج گاه طفلی است که شمّه ای از شاخه معرفتش، هر باغی
را به وجد می آورد. علی، مکی ترین آیه خدا، هر مدینه ای
را از این پس در غربت خود، اقامت می دهد.
شادا و خرّما بدین روز و روزگار!
مبارک باد روزی که ماهِ خود را جلوه گاه سلوک عارفان
کرد و رجب را بر مصطبه عزّت نشاند.
محمّد را و ابوطالب را و فاطمه بنت اسد را و جنّ و انس را
جویبار جلال، هدیه ای آورد که نگاه خسته تاریخ همیشه از
دیدار او جان می گیرد و چند قرنی دیگر راه می سپارد.
ای علی! ندانستیم که تو را آغاز بنامیم یا پایان.
کاروان نیکی ها را آغازی و قافله غبار گرفته
نامردمی ها نام تو را منزلگاه آخرین خود دید.
ای آن که همیشه بوده ای، همیشه با ما باش!
رضا بابایی
نظرات شما عزیزان: